جنگ درون رحم

جنگ درون رحم
جنگ درون رحم دانش آگاهی پلی به سوی دانایی
اکنون با معمایی روبروییم. مبنای تضاد ژنتیکی که باعث تبدیل رحم به منطقۀ جنگی می‌شود در میان گونه‌های زیادی وجود دارد: آنچه جرقۀ جنگ را می‌زند این است که مادران می‌توانند چندین فرزند از پدران مختلف داشته باشند. اما همانطور که شاهد بودید، این ترتیبات معمول تولید مثل در طبیعت است بی‌آنکه دردسر چندانی برای دیگر پستانداران به بار آورد. پس چرا ما انسان‌ها تا این حد بدشانس بوده‌ایم؟ و آیا این وضع،‌ ربطی به دیگر ویژگی خارق‌العادۀ ما – یعنی رشد شگرفِ مغزمان- دارد؟

سوزان سددین1

چه صحنه‌ای می‌تواند تاثیرگذارتر از شیر دادن مادر به کودک خود باشد؟ آیا می‌توان مظهر بهتری برای عشق، صمیمیت و بخشندگی بی‌کران مادر یافت؟ بی‌جهت نیست که تصویر مریم و کودک2 به یکی از بزرگ‌ترین نمادهای مذهبی جهان مبدل شده است.

برای درک اینکه چطور روحیۀ سخاوت مادری به نهایت منطقی خود می‌رسد، گونه‌ای عنکبوت استرالیایی به نام Diaea ergandros را در نظر بگیرید. عنکبوت مادر در تمام طول تابستان، خود را با خوردن حشرات پروار می‌کند تا با فرا رسیدن زمستان، نوزادان‌اش بتوانند از مفاصل پای او خون بمکند. این کار، عنکبوتِ مادر را چنان ضعیف می‌کند که نوزادان بر روی بدنش جمع شده، به آن زهر تزریق می‌کنند و مانند هر طعمۀ دیگر او را می‌بلعند.

شاید خیال کنید چنین قساوتی از نوزادان پستاندار3بر نمی‌آید. اما اشتباه می‌کنید. نوزادان پستاندار به همان اندازۀ نوزادان عنکبوت بی‌رحم‌اند، اما این مادران هستند که سخاوت کمتری به خرج می‌دهند. در میان پستانداران، مادر شدیدا تلاش می‌کند تا نگذارد فرزندانش بیش از آنچه اجازه می‌دهد را به دست آورند. فرزندان هم با دغلکاری، اخاذی و خشونت مقابله به مثل می‌کنند. رَحِم جایی است که جدال هولناک به روشن‌ترین شکل خود نمایان می‌شود.

این واقعیت با برخی تصورات دیرپای فرهنگی در مورد مادربودن سازگار نیست. حتی امروزه می‌شنویم که پزشکان از دیوارۀ رحم به عنوان "محیط بهینۀ" پرورش رویان یاد می‌کنند. اما فیزیولوژی مدت‌هاست که چنین دیدگاه رومانتیکی را زیر سوال برده است.

 سلول‌های آندومترِ4 انسان کاملاً در یک راستا قرار دارند و دیواره‌ای قلعه‌مانند را در اطراف سطح داخلی رحم ایجاد می‌کنند که مملو از سلول‌های ایمنی کُشنده است. از 1903 به این سو، پژوهشگران دریافتند که چطور رویان با "تهاجم" و "هضم" راه خود را به درون دیوارۀ رحمی می‌گشاید. رابرت ویلیام جانستن5در 1914 منطقۀ لانه‌گزینی6 را "خط مقدمی" توصیف کرد "که جدال میان سلول‌های مادر و تروفودرم7 مهاجم شکل می‌گیرد". میدان جنگی که "مُردگان هر دو طرف ... در سرتاسر آن پراکنده شده‌اند".

زمانی که دانشمندان تلاش کردند تا موش‌هایی را خارج از رحم پرورش دهند، انتظار می‌رفت رویان‌ به دلیل جدا افتادن از سطحی که برای تغذیۀ آن تکامل یافته، از بین برود. اما در کمال تعجب دیدند که رویان‌ -که در مغز، بیضه و چشم موش‌ها کاشت شده بود – کاملاً لگام‌گسیخته عمل کرد. سلول‌های جفت به بافت‌های اطراف خود نفوذ کردند و برای رسیدن به مواد مغذی شریان‌های خونی و فرونشاندن عطش‌شان، هرچه در مسیرشان بود را سلاخی کردند. اتفاقی نیست که بسیاری از ژن‌های فعال در رشد رویان، همان‌هایی هستند که در سرطان نیز دخیل‌اند. بارداری بیش از آنچه حاضر به اعتراف باشیم، به جنگ می‌ماند.

بسیار خُب، اگر بارداری نوعی نبرد است، چه چیز آن را شروع می‌کند؟ جان کلام را می‌توان اینطور بیان کرد: ما با نزدیک‌ترین خویشاوندان خود از لحاظ ژنتیکی یکسان نیستیم و این یعنی با هم در رقابتیم. از آنجایی که در یک محیط زندگی می‌کنیم، نزدیکترین خویشان ما در واقع، رقبای ‌درجه یک ما هستند.

نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ رابرت تریورز8 جرات به خرج داد و در مجموعه‌ای مقالات تاثیرگذار به کاوش پیامدهای شوم این واقعیت پرداخت. یک دهه بعد، دیوید هیگ9 که در آن زمان دانشجوی پاره‌وقت بود، حین اندیشیدن به نظریات تریورز به این فکر افتاد که رفتارِ پرورشیِ پستاندارانِ مادر، فرصتی استثنایی برای بهره‌کشی مهیا می‌کند.

هیگ متوجه شد که از لحاظ ژنتیکی به نفعِ مادرتان است تا به یک میزان به فرزندانش بپردازد. اما پدرِ شما ممکن است فرزند دیگری با مادرتان نداشته باشد. این یعنی فرزندان دیگر مادرتان [که از پدرهای دیگر هستند] می‌توانند رقبای مستقیم شما باشند. بنابراین ژن‌های پدرتان انگیزه‌ای برای فریفتن سیستم در اختیار دارد. ژن‌های پدر باید طوری تکامل یافته باشند تا مادر را جهت فراهم آوردن منابع بیشتر برای نوزاد فریب دهند. در عوض، ژن‌های مادر ماهرانه سعی می‌کنند تا منابع کمتری در اختیار نوزاد بگذارند. این شرایط مثل مسابقۀ طناب‌کشی است که در آن برخی ژن‌ها خاموش می‌شوند و برخی دیگر برای حفظ تعادل، فعال‌تر می‌گردند.

این بینشی بود که هیگ را به نظریۀ نقش‌پذیری ژنومیک10رهنمون کرد. نظریه‌ای که در پی تبیین این واقعیت است که چطور برخی ژن‌ها بسته به اینکه از پدر آمده باشند یا از مادر، به شکل متفاوتی بیان می‌شوند. با در اختیار داشتن این نظریه، می‌توان دید که چگونه تضادِ منافعِ ژنی میان والدین در ژنوم زادگان آنها بروز می‌یابد.

از آنجایی که ژنوم‌های والدین همدیگر را به تولید هرچه بیشتر هورمون‌های قوی‌ وادار می‌کنند، عدم عملکرد یک ژن می‌تواند نتیجه‌ای فاجعه‌بار برای مادر و نوزاد داشته باشد. همانطور که در مسابقۀ طناب‌کشی، رها کردن طناب توسط یک گروه به زمین خوردن هر دو گروه می‌انجامد، تکوین عادی نوزاد هم تنها زمانی می‌تواند ادامه یابد که هورمون‌های پدر و مادر در تعادل دقیقی با یکدیگر قرار داشته باشند. این یکی از دلایلی است که نشان می‌دهد چرا پستانداران نمی‌توانند به صورت غیرجنسی تولیدمثل کنند و چرا کلون کردن آنها بسیار دشوار است: فرآیند تکوین در میان پستانداران نیازمند همکاری ظریف ژنوم‌های پدر و مادر است و تنها یک اشتباه می‌تواند همه‌چیز را خراب کند.

البته لازم نیست عنکبوت Diaea ergandros که نمونۀ ممتاز مادری بود، نگران چنین مواردی باشد. او تنها یکبار زایمان می‌کند و لازم نیست بر زادگان خود محدودیتی اعمال کند. اما اکثر پستانداران ماده بیش از یک بار و آن هم با نرهای مختلف تولیدمثل می‌کنند. همین واقعیت متضمن آن است که ژنوم‌های پدر و مادر علیه یکدیگر وارد عمل شوند. پیامدهای تراژیک این جنگ پنهان را می‌توان در میان تمام ردۀ پستانداران دید. اما در یک گونۀ خاص این جنگ به قساوتی حیرت‌انگیز می‌رسد: گونۀ ما.

علی‌رغم این تضاد پنهان، زندگی اغلب پستاندارن در دوران بارداری روال طبیعی خود را طی می‌کند. در خلال دوران بارداری، پستانداران مثل همیشه از شکارچیان می‌گریزند، به شکار می‌روند، لانه می‌سازند و از قلمروشان محافظت می‌کنند. حتی تولد نوزاد هم نسبتاً بی‌مخاطره است: شاید هنگام وضع حمل کمی عرق بریزند و چهره در هم بکشند، اما ماجرا از این فراتر نمی‌رود. البته استثناهایی هم هست. مثلاً کفتارهای ماده از طریق ساختار پینس-مانندی11 که دارند به دشواری وضع حمل می‌کنند و تقریبا 18 درصد آنها در اولین زایمان جان خود را از دست می‌دهند. اما حتی برای آنها نیز خود دوران بارداری به ندرت خطرناک است.

با این حال اگر نگاهی به نخستی‌سانان12 بیندازیم، ماجرا کاملاً فرق می‌کند. در نخستی‌سانان گاهی لانه‌گزینی رویان به جای رحم، درون لولۀ فالوپ13 انجام می‌پذیرد. در چنین مواقعی، رویان بی‌رحمانه به سمت مغذی‌ترین منبع غذایی که دستش به آن می‌رسد نقب می‌زند. نتیجه‌ این کار چیزی نیست جز خونریزی مادر. در میان کپی‌های بزرگ،14 اوضاع حتی از این هم خطرناک‌تر است. در اینجا شاهد شوم‌ترین عارضۀ بارداری هستیم: پره‌اکلامپسی،15 وضعیت مرموزی که مشخصۀ آن فشار خون بالا و تخلیۀ پروتئین در ادرار است. پره‌اکلامپسی عامل از دست رفتن جان 12 درصد از مادران در سرتاسر جهان است. اما این تازه شروع گرفتاری‌هاست.

فهرست بیماری‌های تولیدمثلیِ خطرناک برای گونۀ ما، با کندگی جفت (دکولمان جفت)،16 تهوع و استفراغ شدید بارداری، دیابت بارداری، کلستاز17 و سقط جنین شروع شده و همچنان ادامه پیدا می‌کند. روی هم رفته، تقریبا 15 درصد زنان در دوران بارداری با مشکلاتی دست به گریبانند که جان آنها را به خطر می‌اندازد. در نبود کمک پزشکی، بیش از 40 درصد زنان در گروه‌های شکارچی-گردآور هرگز به سن یائسگی نمی‌رسند. حتی امرزوه با وجود پزشکی مدرن، بارداری همچنان عامل مرگ تقریبا روزانه 800 زن در سراسر دنیاست.

اکنون با معمایی روبروییم. مبنای تضاد ژنتیکی که باعث تبدیل رحم به منطقۀ جنگی می‌شود در میان گونه‌های زیادی وجود دارد: آنچه جرقۀ جنگ را می‌زند این است که مادران می‌توانند چندین فرزند از پدران مختلف داشته باشند. اما همانطور که شاهد بودید، این ترتیبات معمول تولید مثل در طبیعت است بی‌آنکه دردسر چندانی برای دیگر پستانداران به بار آورد. پس چرا ما انسان‌ها تا این حد بدشانس بوده‌ایم؟ و آیا این وضع،‌ ربطی به دیگر ویژگی خارق‌العادۀ ما – یعنی رشد شگرفِ مغزمان- دارد؟

در اکثر پستانداران، منبع خون مادر به شکلی ایمن از جنین جداست. شریان‌های خون از طریق فیلتری که مادر بر آن کنترل دارد، مواد مغذی را به جنین می‌رسانند. در اینجا مادر همچون مستبدی عمل می‌کند که تنها آنچه مایل باشد را می‌دهد و لذا دوران بارداری تا حدی زیادی از دست‌کاری‌های [ژنِ] پدر مصون است.

اما در موش‌ها و نخستی‌سانان، قضیه کاملا فرق می‌کند. سلول‌های مهاجمِ جفت مسیر خود را با هضم سطح آندومتر باز کرده، رگ‌های مادر را سوراخ می‌کنند و درون آن طوری انباشته می‌شوند که شکل آن را به نفع جنین تغییر دهند. خارج از زمان بارداری، شریان‌های رحم به شکل باریک و تابداری تا اعماق دیوارۀ آن پیچ می‌خورد. اما در دوران بارداری سلول‌های جفتِ مهاجم برای جلوگیری از انقباض رگ‌های رحم و به دست آوردن خون بیشتر، رگ‌ها را فلج کرده و با پمپاژ هورمون‌های رشد، اندازه‌شان را ده برابر بزرگ‌تر می‌کنند. این سلول‌های جنینی چنان مهاجم و پیش‌رونده‌اند که کلونی‌هایی از آنها تا آخر عمر در بدن مادر باقی می‌ماند و به اعضای دیگر چون مغز و کبد کوچ می‌کنند. آنچه در مورد مادربودن کمتر گفته می‌شود این است که زنان را تبدیل به موجودی ناهمژن18 می‌کند.

این حجم عظیم خون‌رسانی شاید توضیح دهد که چرا نخستی‌سانان مغزهایی پنج تا ده برابر بزرگتر از میانگین پستانداران دارند. از منظر سوخت‌وساز، مغز عضوی بسیار پرهزینه است که بخش اعظم رشد آن پیش از تولد صورت می‌پذیرد. اگر چنین خون‌رسانی در کار نبود،‌ جنین چطور می‌توانست از پس هزینۀ مغز برآید؟

با توجه به سرشت تهاجمی و پیش‌روندۀ بارداری، تعجبی ندارد که رحمِ نخستی‌سانان به شکلی تکامل یافته تا به آسانی تن‌ به آن ندهد. پستاندارانی که جفت‌شان دیوارۀ رحم را نمی‌شکند ممکن است در هر مرحله از بارداری جنین‌های ناخواسته را به آسانی بیندازند یا دوباره جذب کنند. در میان نخستی‌سانان چنین تمهیدی جفت را از رگ‌های بزرگ و فلج‌شده مادر جدا کرده و مادر را در معرض خونریزی شدید قرار می‌دهد. دلیل اصلی خطرناک بودن سقط جنین، در یک جمله، همین است.

از همین رو، نخستی‌سانان تمام تلاش خود را می‌کنند تا رویان را پیش از آنکه اجازۀ لانه‌گزینی یابد، بسنجند. همچنان که گفت‌وگو هورمونی ظریفی میان مادر و رویان در جریان است، سلول‌های فشرده آندومتر رویان را جدا نگه می‌دارد. هیگ این گفتگو را مثل «مصاحبه شغلی» می‌داند. اگر رویان نتواند مادر را متقاعد سازد که فردی کاملا سالم و معمولی است، بی‌درنگ عذرش خواسته خواهد شد.

اما رویان چطور مادرش را متقاعد می‌کند؟ با نشان دادن نشاط و شهوت خود برای زندگی، یعنی به عبارتی، با به کارگیری تمام توان خود برای لانه‌گزینی. و مادر چطور رویان را می‌سنجد؟ با سخت‌تر‌کردن هرچه بیشتر کار آن. درست است که جفت برای پیش‌روی و تهاجم تکامل یافته اما در مقابل آندومتر هم تکامل یافته تا سخت و متخاصم باشد. از اینرو در میان انسان‌ها تقریبا نیمی از بارداری‌ها، اغلب در مرحلۀ لانه‌گزینی، با شکست مواجه می‌شوند. یعنی آنقدر زود که حتی خود مادر هم از باردار بودنش باخبر نیست.

تکوین رویان نوعی زورآزمایی19 است و این امر زمینه‌ساز یکی دیگر از ویژگی‌های عجیب سیستم تولید مثل نخستی‌سانان بوده است: قاعدگی. زنان تنها به این دلیلِ ساده دچار عادتِ ماهیانه می‌شوند زیرا خلاص شدن از دست جنینی که برای بقا می‌جنگند چندان آسان نیست. بافت‌های سطح آندومتر تا حدی از جریان خون مادر جدا هستند تا بتواند از سیستم گردش خون او در برابر هجوم جفتی که هنوز تصمیمی برای پذیرش آن نگرفته محافظت کنند. اما این امر دریافت سیگنال‌های هورمونی مادر در درون رحم را با مشکل مواجه میسازد. حال مادر به جای مواجه با خطر فساد بافت آندومتر و درگیری مدام با رویان، چه می‌تواند بکند؟ او بعد از هربار تخمک‌گذاری تمام لایۀ پوششی سطح داخل رحم یا همان آندومتر را دور می‌ریزد. با این کار، حتی تهاجمی‌ترین رویان هم پیش از آنکه جا خشک کند، باید موافقت مادر را به دست آورد. در نبود علامت‌های هورمونی مدام و قوی از طرف رویان سالم، کل سیستم به طور خودکار تخریب می‌شود. این سرانجام تقریبا 30 درصد بارداری‌هاست.

گفتم که مادر برای ارسال سیگنال‌های هورمونی به درون رحم با دشواری روبرست. اما زمانی که لانه‌گزینی با موفقیت انجام پذیرد، رویان تمام کنترل بافت را در اختیار می گیرد. این عدم تقارن به دو معناست. اول اینکه مادر دیگر بر میزان مواد مغذی که به جنین ارسال می‌شود کنترل ندارد – یعنی کاهش مواد غذایی برای جنین برابر است با کاهش مواد غذایی برای بافت‌های خودِ مادر. آیا این دسترسی نامحدود به خون مادر کلید تکوین مغز استثنایی نخستی‌سانان است؟ اتفاقاً به نظر می‌رسد میان شدت تهاجم و تکوین مغز همبستگی وجود دارد. حمله به شریان‌های مادر در کَپی‌های بزرگ20 -که بزرگترین مغز را در میان نخستی‌سانان دارند - در مقایسه با دیگر نخستی‌سانان از گستردگی و عمیق‌ بیشتری برخوردار است. سلول‌های جفتِ انسان – یعنی کَپی‌‌ای با بزرگترین مغز – زودتر از سایر کَپی‌های بزرگ به رگ‌های خونی مادر حمله کرده و در همان مراحل اولیۀ تکوین به جنین این اجازه را می‌دهند تا دسترسی بی‌سابقه‌ای به اکسیژن و مواد مغزی داشته باشد. شاید این هم یکی از شوخی‌های کوچکِ تکامل است که اگر به خاطر مغزِ بزرگ و ظرفیت‌های شناختی و اجتماعی نبود که به ما می‌بخشد، تعداد بیشتری از ما انسان‌ها از چرخۀ وحشیانۀ تولیدمثل‌ حذف می‌شدیم. هرچند می‌توان تصور کرد که چطور این دو ویژگی‌ در کنار هم به وجود آمده‌اند، اما از آنجایی که رحم به ندرت فسیل می‌شود، هنوز به جزئیات دقیق تکامل جفت دسترسی نداریم و لذا ارتباط میان آن دو از حد حدس و گمان فراتر نمی‌رود.

دومین پیامد مهم دسترسی مستقیم به مواد مغذی این است که جنین می‌تواند هورمون‌های خود را در جریان خون مادر رها کرده و بنابراین جریان خون را به نفع خود دستکاری کند. این دقیقاً چیزی است که اتفاق می‌افتد. البته مادر هم دست به مقابله به مثل می‌زند. اما همچنان عدم توازن مهمی باقی است: هرچند جنین آزادانه فراورده‌های خود را به درون خون مادر می‌ریزد، مادر چنین دسترسی به جریان خون جنین ندارد. مادر توسط قشاهای جفتی از جنین جدا شده و لذا پاسخ‌هایش محدود به تنظیم تدافعی هورمون‌های بدن خودش است.

با ادامۀ بارداری، جنین برای به دست آوردن مواد غذایی بیشتر، بیش از پیش به تولید هورمون‌هایی جهت افزایش فشار و قند خون مادر دست می‌زند. جنین به ویژه تلاش می‌کند تا مغز مادر را وادار به ترشح یکی از هورمون‌های مهم استرس‌ به نام کورتیزول21 کند. کورتیزول سیستم ایمنی بدن مادر را سرکوب می‌کند و جلوی حملۀ آن به جنین را می‌گیرد. از آن مهم‌تر، فشار خون مادر را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود خون و مواد مغذی بیشتر به سمت جنین حرکت کند.

مادر این دستکاری جنین را نادیده نمی‌گیرد. در واقع، او پیشدستی کرده و قند خون خود را کاهش می‌دهد. علاوه بر این، پروتوئینی تولید می‌کند تا به هورمون‌های جنین بپیوندند و آنها را خنثی ‌کنند. در مقابل، جنین هم بیکار ننشسته و فراورده‌های خود را افزایش می‌دهد. در هشت ماهگی، تقریبا 25 درصد پروتوئین‌های که جنین در هر روز دریافت می‌کند، حاصل جعل پیام‌های هورمونی‌ است. مادر چطور پاسخ می‌دهد؟ مادر هم تولید هورمون‌هایش را افزایش می‌دهد تا در تقابل با هورمون‌های رویان قرار بگیرند و سطح قند و فشار خون را پایین آورند. در طی تمام این دستکاری‌ها و مقابله به مثل‌ها، در اکثر مواقع جنین نهایتاً همان اندازه خون و همان میزان قند که نیاز دارد را به دست می‌آورد تا هنگام تولد چاق و سلامت باشد. این نمونۀ زندۀ مسابقۀ طناب‌کشی میان ژنوم پدر و مادر است که هیگ از آن گفته بود. تا زمانی که هر دو طرف، طناب سمت خود را محکم نگه داشته‌ باشند، هیچکس آسیب نمی‌بیند.

اما اگر اوضاع بهم ریخت چه؟ از شروع قرن بیست و یکم، از پروژه ژنوم انسان22 داده‌های فراوانی به دست آمده که هنوز بخش اعظم آن برای ما قابل‌فهم نیست. اما با نگاه کردن به نشانه‌های نقش‌پذیری ژنومیک – یعنی ژن‌ها بسته به اینکه از طرف پدر هستند یا مادر، به شکل متفاوتی بیان می‌شوند – پژوهشگران توانسته‌اند علل ژنتیکی بسیاری از بیماری‌های دوران بارداری و کودکی را مشخص کنند. اکنون می‌دانیم که نقش‌پذیری ژنومیک و نبرد مادر-جنین برآمده از آن، عامل دیابت دوران بارداری،23 سندرم پرادر–ویلی،24 سندروم آنجلمن،25چاقی کودکی و چندین نوع سرطان است. علاوه بر این، برخی پژوهشگران برآنند که ممکن است عوامل فوق زمینه‌ساز شرایط روانی ویرانگری چون اسکیزوفرنی،26 اختلال دوقطبی27 و اوتیسم28 باشد. ایان موریسن و همکارانش در سال ۲۰۰۰ پایگاه داده‌ای مرتبط با 40 ژن نقش‌پذیرشده را جمع آوری کردند. این عدد تا سال 2005 دوبرابر شد و تا 2010 مجددا دو برابر افزایش پیدا کرد. تعیین سازوکارهای ژنتیکی، به خودی خود به درمان بیماری‌های پیچیده نمی‌انجامد اما نخستین گام است در آن مسیر.

شاید مرموزترین بیماری دوران بارداری یعنی پره‌اکلامپسی، نمونۀ خوبی باشد از اینکه چطور تشخیص‌های پزشکی، تکاملی و ژنتیکی در کنار هم قرار می‌گیرند. بیش از دو دهۀ پیش، هیگ مدعی شد که پره‌اکلامپسی نتیجۀ اختلال در ارتباط بین مادر و جنین است. در 1998 جنی گریوز29 با بسط این اندیشه، پیشنهاد کرد که شاید بتوان پره‌اکلامپسی را بر اساس ناتوانی نقش‌پذیری ژنی تبیین نمود که از مادر به ارث رسیده. ما تنها چند سال است که توانسته‌ایم جزئیات چگونگی این فرایند را کنار هم قرار داده‌ایم.

برای روشن شدن موضوع، جنینی را تصویر کنید که مشغول سوراخ کردن مسیر خود به سمت رگ‌های خونی مادر است. با فرض یکسان بودن بقیه موارد، انبساط رگ‌ها در اوایل دورۀ بارداری می‌تواند به کاهش فشار خون بیانجامد. در این هنگام، هورمون‌های جنینی با افزایش فشار خون مادر، با این اثر مقابله می‌کنند.

اوایل دوران بارداری چندین هورمون در انبساط رگ‌های مادر دخیل‌اند. اما در صورت به هم خوردن تعادل میان این مواد شیمایی، رگ‌ها نمی‌توانند منبسط شده و در نتیجه به اندازۀ کافی اکسیژن به جنین نمی‌رسد. در چنین شرایطی، گاه جنین به اقدامات شدیدی روی می‌آورد و با آزادکردن برخی سموم به رگ‌های مادر آسیب‌زده و آنها را منقبض می‌کند تا فشار خون را بالا ببرد. این کار اگر هم به سکته نینجامد، کلیه و کبد مادر را شدیداً در معرض خطر قرار می‌دهد: اینها چیزی نیست جز علائم پره‌اکلامپسی.

سال 2009 پژوهشگران نشان دادند که ژن H19 که از مادر به ارث می‌رسد قویاً با پره‌اکلامپسی مرتبط است. این درست همان چیزی است که جنی گریوز پیش‌بینی کرده بود. H19 در مراحل اولیۀ رشد جفت از اهمیت اساسی برخوردار است. البته می‌دانیم که تغییرات در چندین ژن مورثی از مادر و چندین ژن موروثی از پدر هم احتمالاً در بروز این بیماری دخیل‌اند. هرچند هنوز موارد زیادی هست که باید روشن شود با این حال این ماجرا نشان می‌دهد که نهایتا چطور با کمک نظریۀ تکاملی شروع به درک آمیزه پیچیده و سرکش تکوین انسان کرده‌ایم.

به نظر می‌رسد که مغز و بارداری پرمخاطره ما کاملاً با هم مرتبط‌اند؛ هرچه نباشد اینها هر دو ویژگی‌های منحصر به فرد بشرند. آیا مردمان باستان هنگام سرودن افسانه‌هایشان حدسی در این باره زده بودند؟ شاید داستان حوا که با خوردن «میوۀ ممنوعۀ درختِ دانش» محکوم به تحمل رنج بارداری شد، زمانی تببینی شهودی برای شقاوتی بود که طبیعت برای ما در سر داشت. هرچه باشد، نباید فراموش کرد که تنها راه کاهش رنج و خطر بارداری روبرو شدن با آن است نه گریز از آن. آنچه نیاز داریم دانش بیشتر است، بسی بیشتر.

ترجمه: دکتر عارف عبادی
مدیر رسانه‌ی اشتباه میمون


[1] Suzanne Sadedin زیست‌شناس تکاملی که در دانشگاه‌ هاروارد، دانشگاه تنسی، دانشگاه موناش و دانشگاه کاتولیک لون فعالیت داشته است
[2] Madonna and Child نقاشی از هنرمند ایتالیایی دوچو دی بوانینسه (1318م-1255م)
[3] Mammalian children
[4] Endometrium لایه‌ای پوششی است که سطح داخلی رَحِم را می‌پوشاند و بعضاْ به آن درونزهدان هم می‌گویند
[5] Robert William Johnstone (1879-1969) پزشک متخصص زنان و زایمان اهل اسکاتلند
[6] Implantation zone به محلی گفته می‌شود که تودۀ بلاستوسیست به دیوارۀ رحم می‌پیوندد
[7] Trophoderm یا تندهپرور به لایه بیرونی بلاستوسیست پستانداران گفته می‌شود که مواد غذایی را برای رویان فراهم آورده و به لانه‌گزینی آن کمک می‌کند
[8] Robert Trivers
[9] David Haig
[10] Theory of genomic imprinting
[11] Penis-like
[12] Primates
[13] Fallopian tube لوله فالوپ یا لوله رحم دو لوله ساده است که در دو طرف انتهای فوقانی رحم قرار دارند. انتهای این لوله از طرف تخمدان باز است و تخمک‌ها از این طریق به رحم می‌روند
[14] Great apes
[15] Preeclampsia
[16] Placental abruption
[17] Cholestasis
[18] Chimera درافسانه‌های یونانی «کیمرا» هیولایی بود که سر شیر داشت و بدن بز و دم افعی و از دهانش آتش می‌بارید. امروزه در ژنتیک به آن «ناهمژن» می‌گوییم یعنی جانداری سلول‌های آن از دو یا چند ژنوتیپ مجزا ساخته شده باشد
[19] Trial of strength
[20] Great apes
[21] Cortisol
[22] Human Genome Project
[23] Gestational diabetes
[24] Prader-Willi Syndrome
[25] Angelman Syndrome
[26] Schizophrenia
[27] Bipolar disorder
[28] Autism
[29] Jenny Graves

منابع: